تمرینهای زناشویی – قسمت دوم

از “من” تا “ما”

وقتی بیشتر عمرتان را با واژه من سپری کرده اید نوعی عادت در مورد من بودن به جای ما بودن پیدا می کنید. البته این یک حقیقت غیر قابل انکار است که هویت یابی زیربنای بقای بشر است ولی در عین حال تاکید بیش از اندازه روی “من” آن هم وقتی ما دریک پیمان زناشویی به هم می گوییم من متعلق به تو هستم می تواند مشکل ساز باشد.

در مدرسه اما، به ما آموخته اند که از واژه من برای پذیرش مسولیت رفتار و احساسمان استفاده کنیم که در جای خود آموزش درستی است. برای مثال به ما آموخته اند که به جای این که بگوییم تو من را عصبانی می کنی بگوییم من از کار تو احساس عصبانیت دارم که این امر باعث می شود که از سرزنش طرف مقابل دست برداریم و او را به موضع دفاعی سوق ندهیم که تاکید صحیحی است و من هم با آن موافق هستم. با این وجود فکر می کنم بهتر است که بعد از ازدواج عبارت “ما” را بیشتر از “من” به کار ببریم.

وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند و یا وارد رابطه طولانی می شوند در بسیاری از موارد وقتی اتفاقی برای یکی از طرفین می افتد خواهی نخواهی طرف مقابل را تحت تاثیر قرار می دهد. رخدادهایی مانند بیماری، مشکلات شغلی، اخبار بد و فقدان ها چنان تاثیری را ایجاد می کند که طرف دیگر نمی تواند از اثرات آن درامان باشد. بدون این که بخواهم در این تاثیر گذاری اقراق کنم لازم است که تاکید کنم که درنظر گرفتن این تاثیر می تواند به شما کمک کند که به سطح بالاتری از صمیمیت و وصل به هم دست یابید.

وقتی در ارتباط نزدیک با دیگری هستید رفتار خود و احساسات خود را به گونه دیگری تجربه می کنید. مثلا وقتی تنها هستید و اندوهی را تجربه می کنید هرکار دلتان بخواهد می کنید. ممکن است بخواهید ساکت باشید، تلویزیون ببینید، و یا بخوابید. ولی وقتی با کسی زندگی می کنید احساس خود را به دیگری منتقل می کنید و یا روی او فرا فکن می کنید.

در این حالت این حس به او منتقل می شود لذا نوع رابطه شما تغییر می کند که ممکن است به صورت حالت دوری گزینی، خاموش شدن و یا تشدید حال بد شما را به دنبال داشته باشد. حتی اگر هم بخواهید به گونه ای رفتار کنید که طرف مقابل متوجه نشود چون موضوع را در ذهن خود دارید و یا در احساس شما وجود دارد نمی توانید جلوی تاثیر آن را بگیرید در این صورت دیگر مساله شما به تنهایی نخواهد بود.

برای عمق بخشیدن به رابطه شما از وابستگی متقابل و یا استقلال کامل باید به سمت دلبستگی حرکت کنید و این زمانی اتفاق می افتد که دو نفر دور هم می چرخند و قادرهستند به طول کامل در ارتباط و اتصال با هم باشند به طوری که وقتی مشکلی برای طرف مقابل پیش می آید آن را مساله و ناراحتی خود ببیند. دراین حالت فرد تمامیت خود و مرزهای خود را در رابطه از دست نمی دهد. این جایگاه روشن در رابطه باعث می شود که هر یک از طرفین بهترین جنبه های خود را وارد رابطه کنند.

زوجهایی که به واژه “ما” در مقابل “من”  فکر می کنند در مواقع بروز بحرانهایی مانند مشکلات مالی استرس کمتری را تجربه می کنند. آن حس مایی باعث می شود که طرف مقابل شما احساس نکند که همه بار به دوش اوست و برای عبور از این بحران یکه و تنهاست. به واقع او می توتند روی همیاری شما حساب کند.

تصور کنید که زندگی به گونه ای پیش می رود که همه صورتحساب ها آخر ماه پرداخت می شود، همه هزینه ها همینطور، تازه یک مبلغی هم برای پس انداز باقی می ماند در این حالت نیز این توفیق را متعلق به هردو می دانید. این نکته را به خاطر بسپارید که شما شریک یکدیگر هستید و هرچه را در ظرف مشترک زندگی می اندازید متعلق به هردو خواهد بود و زندگی هر دوی شما را تحت تاثیر قرار می دهد.

زندگی به عنوان “ما” فردیت بی همتای شما را به مبارزه نمی طلبد بلکه در حقیقت موجی است با ابعاد جدید که باعث می شود از روتین یک نواخت و قابل پیش بینی خود بیرون آمده و عمق احساس دیگری را تجربه کنید

تمرین برای “ما” شدن

1- دقایقی را در طول روز به ابراز احساس خود به همسرتان اختصاص دهید و تعهد خود را دوباره یاد آوری کنید. به او بگویید چقدر بودن او در زندگی شما دلپذیر است و چقدر شما از این موضوع شکر گذار هستید. این کار را می توانید چندین بار در هفته انجام دهید.

2- ساعاتی را در هفته به گفتگو در مورد هفته ای که گذشت اختصاص دهید. نگذارید موضوعات و ناراحتی ها به نقطه جوش برسد قبل از این نقطه، در زمانی که خیلی عصبانی و ناراحت نیستید با هم گفتگو کنید. می توانید به رستورانی بروید و بعد از لحظات خوب با هم موضوع را دوستانه مطرح کنید. نظر خودتان را با توضیح روشن مساله پیش آمده بدون قضاوت و هیجان مطرح کنید سپس بگویید من نسبت به این موضوع این احساس را دارم و بعد از آن انتظارات خود را به روشنی و به صورت رفتاری بیان کنید. حرفهای همدیگر را گوش کنید، وسط حرف هم نپرید، هرگز جملات و کلمات توهین آمیز به کار نبرید هر دفعه فقط روی یک موضوع تمرکز کنید، گذشته را پیش نکشید و به محض این که احساس کردید بحث به جاهای باریک می کشد گفتگو را متوقف و به زمان دیگری موکول کنید.