شادیهای بیانتهای کودکان را پاس بداریم
پرداختن به گذشته و دلواپس آينده بودن فرد را از زمان حال دور کرده و فرصت مشغول شدن به حال را از او سلب مي کند. اگر فرد بتواند به طور کامل از هر لحظه زندگي خود بهره بجويد ديگر جايي براي افکار آزاردهنده و ناخوشايند باقي نميماند. کودکان به لحاظ طبيعت پاک و دست نخورده خود از موهبت استفاده بردن از لحظه به لحظه زندگي برخوردارند. اين ما هستيم که به عنوان پدر،مادر، معلم و … با القائات خود کودکان را در نوسان بين حال و آينده قرار ميدهيم و از آنها ميخواهيم که مانند بزرگسالان عمل کنند. يکي از راههاي اصلي و مهم براي تبديل شدن به انساني شاد، مستقل وآزادانديش اين است که ياد بگيريم چگونه از لحظات کنوني به گونهاي فارغ از گذشته و آينده و با کارکرد کامل بهره بجوييم. کودکي که بتواند همواره در زمان حال زندگي کند از عقل و درايتي کامل و کافي برخوردار ميشود. ستايشگر هر لحظه از زندگي بودن و در هر موقعيتي خود را شاداب و سرزنده نگه داشتن و به ساده ترين پديده هاي طبيعي با شگفتي و ستايش نگريستن شکل خالصي از سلامت فکر است. زندگي در زمان حال به معني اين نيست که بي هدفي را انتخاب کنيم.
با آموزش زندگي در زمان حال به فرزندان خود ميآموزيم که از دست عصبيتهاي ناشي از اسارت گذشته و آينده نجات پيدا کرده و در جاده زندگي به گونهاي کامل قدم بردارند. براي اينکه بچهها بياموزند طبيعت دست نخورده و خالصترين شکل سلامت خود را حفظ کنند لزومي ندارد به آنها درسهاي گوناگوني بياموزيم فقط کافي است از سر راه آنها کنار برويم و کاري نکنيم که از اين موهبت خداداي که آنها را به سوي هشياري و مسيري روشن هدايت ميکند محروم بمانند. پدران و مادراني هستند که تخصصشان اين است که نگذارند فرزندانشان از دوران کودکي خود لذت ببرند، آنها کودکي را فقط دوران آماده شدن براي بزرگسالي ميبينند، مدرسه يک عذاب اجباري است که کودک بايد تحمل کند. کوچک بودن تاواني است که براي بزرگسال شدن بايد بپردازد. لذت و شادي پاداشي است که اگر اکنون ناراحتيها را به ميزان کافي تحمل کند به دست خواهد آورد. اما براي اينگونه افراد، اکنون هرگز فرا نميرسد. اينگونه برخوردها باعث ميشود کودکان ظرفيت شادي خود را از دست بدهند و حتي در بزرگسالي وقتي به اهداف خود ميرسند احساس لذت و شعف نداشته باشند همچنين اين نوع روشها باعث ميشود کودکشان بدبين بار آمده و دنيا را به صورت صحنه آزمايشي که از هيچچيز نتوان آنطور که هست لذت برد، نگاه ميکنند. بدبيني، درد و رنج و چشم به آيندهاي که هرگز نميرسد دوختن، کلمات هشداردهنده فرهنگ ما است. ما به فرزندان خود ميآموزيم امروزي که در دست دارند براي فردايي که معلوم نيست هرگز فرا برسد، قرباني کنند. اين اشتباهي است که نسلهاي گذشته مرتکب شدهاند و ما مصرانه از فرزندانمان ميخواهيم آنها هم اين اشتباه را تکرار کنند. براي اينکه به فرزندان خود کمک کنيم نسبت به شاديهاي بيمنتهايي که در لحظات کنوني آنها نهفته است آگاهي و هوشياري به دست آورند کافي است اجازه بدهيم طبيعت آنها دست نخورده باقي بماند و…
۱- فرزندانمان را در هر سن و هر وضعي که هستند به همان صورت بپذيريم. به بچهها به عنوان موجوداتي تمام و کامل نگريستن قدم اول است. متأسفانه غالباً نميتوانيم کودکان را آنطوري که هستند بپذيريم. والدين بويژه پيوسته تسليم اين باور و گمان ميشوند که نقش آنها به عنوان مربي ايجاب ميکند تا فرزندان خود را براي زندگي آينده آماده کنند و قبول هر فکري که عکس اين نگرش باشد برايشان مشکل است در حالي که اگر کودکان را فقط بخاطر آنچه هستند دوست بداريم و با آنها بهگونهاي رفتار کنيم که گويي هم اکنون شخصيتي هستند که توانايي شدن آن را دارند بتدريج آنها را به سمت رشد و کمال سوق ميدهيم.
۲- الگوي انساني باشيم که در لحظه کنوني زندگي ميکند و ستايشگر مواهب زندگي است به جاي گله و شکايت از داشتن بخت بد در مقابل کودکان بکوشيم هر روز نکتهاي مثبت در زندگي خود بيابیم و درباره آن با کودکانمان گفتگو کنیم.
۳- اين فکر را که اگر بچهها هر کاري را زودتر از موعد ياد بگيرند در زندگي به موفقيت بيشتري ميرسند از سر بيرون کنيم. فشار آوردن به کودکان براي يادگيري پيش از موعد، تشويش و نگراني را براي آنها به ارمغان ميآورد و شوق يادگيري و مطالعه را در آنها از بين مي برد. وادار کردن بچهها به فعاليتهاي پيشرفته مانند حفظ کردن شعرها و يا مهارتهاي ديگر در واقع نياز والدين به داشتن کودکان برجسته براي جبران نيازهاي ارضا نشده آنهاست و سلامت عاطفي و رواني کودک را به خطر مياندازد.
۴- اگر مجبور شديم قول خود را بشکنيم حتماً درباره آن توضيح روشني به کودک بدهيم. اين کار باعث ميشود که اگر چه فرزند شما از رفتارتان عصباني ميشود ولي با توضيح شما در مورد عمل کردن به قولتان به او عملاً ميفهمانيد که برايش ارزش قايل هستيد.
۵- از هر فرصتي براي تشويق بچهها استفاده کنيم. تشويق بالاترين و مهمترين آموزنده جهان به شمار ميرود، تشويق به کودکان کمک مي کند تا ارزش لحظات زندگي خود را بدانند. تشويق براي بار آوردن کودکان مستقل و آزادانديش از هر نظري ضروري است لذا فرصتهايي را براي تشويق آنها خلق کنيد.
۶- در مقابل کودکان درباره پول و گراني صحبت نکنيم. براي داشتن نگرش مثبت به مظاهر زندگي، نيازي به پول نيست، رفتن به پيادهروي، صحبت کردن درباره کتابي خوب، بازي با هم، ابراز عشق، رفتن به نمايشگاه و… خرجي ندارد، بکوشيم بر چسب قيمت را از روي زندگي بچهها برداريم و به جاي آن از آنچه در دسترس است لذت ببريم.
۷- بچهها را تشويق کنيم کاري براي خود پيدا کنند و به صورت تجربهاي لذتبخش آن را ادامه دهند. به بچهها کمک کنيم تا راههايي براي احساس مسؤوليت و ارزشمندي پيدا نمايند و خودشان به اين نتيجه برسند که کار کردن با درآمد اندک به ايشان احساس غرور و اهميت ميبخشد. اين کار ميتواند، نگهداري از کودکان کوچکتر همسايه، کمک به باغباني و… باشد.
۸-گاهي اوقات بدون پيشبيني قبلي برنامهاي ترتيب دهيم و سعي کنيم از آن لذت ببريم. یافتن کاري بدون آمادگي قبلي و بدون صرف وقت براي آماده شدن براي انجام آن، يکي از مهمترين چالشهاي زندگي است. مثلاً فيالبداهه پيشنهاد کنيم بياييد امشب يک جشن بگيريم و…
۹- اين فزصت را به کودکان برهيم که مواقعي را با دوستان انتخابي خود بگذرانند. بچهها در کنار دوستاني که خودشان انتخاب کردهاند بسيار شادابترند. لذا خانه را به محيطي تبديل کنيم که بچهها در آن با بودن دوستان، احساس راحتي و آرامش بيشتري بکنند.
سخن آخر اينکه به خاطر داشته باشيم که همه زندگي در امروز خلاصه شده است پس به کودکان خود بياموزيم تا در لحظه کنوني زندگي کنند.